عطاءالله رفیعی آتانی-
آن چه که از رهبر انقلاب اسلامی در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد، در باب مبانی ، مولفه ها و اهداف الگوی اسلامی« توسعه و تعالی» در مقایسه با الگوی غربی توسعه شنیدیم؛ تکراری بر همه ی آن چیزهایی بود که جان ، جوهر و اساس نظام زندگی اسلامی را به سامان می کند .
اساس توسعه در غرب به معنای فراخی و بهبود حداکثری زندگی مادی است .بر این اساس، الگو و فرایند توسعه نیز مکلف است که همه ی تغییرات اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی را برای تحقق این مطلوب و آرمان تئوریزه و مدیریت نماید . بن مایه های انسان شناختی آن، چونان اصالت انسان و برگماری انسان به جای خدا ، عقل به جای وحی ، علم به جای ایمان و حداکثر آزادی ـ به معنای رهایی انسان از دین و اخلاق و دولت ـ و نیز اهداف و آرمان های فرامادی زندگی ،به علاوه مهم ترین هدف توسعه در غرب یعنی حداکثر سازی لذت مادی در زندگی ، وجوه تمایز آن با مبانی و اهداف بدیهی و شناخته شده ی الگوی اسلامی توسعه می باشد. هر چند ادبیات توسعه در غرب گسترده تر از “اقتصاد توسعه” می نماید اما گویی هر چیز و هر کس باید در خدمت رویکرد اقتصادی توسعه قرار گیرد و هر چیز باید متناسب با آن تاویل و تفسیر شود و یا بر اساس آن تغییر نقش دهد یا ایفای نقش نماید. توسعه ی اقتصادی نیز بر شانه های “سرمایه” استوار است و همین فهم از توسعه بود که کشورهای شیفته ی توسعه ی غربی در غیر مغرب زمین را در دام استقراض و وابستگی افراطی به سازمان های پولی و مالی بین المللی کشانید و البته تجربه نشان داد که نه “استقراض” و نه “نفت” نتوانست این کشور ها را از دام توسعه نیافتگی به معنای غربی آن نیز نجات دهد.
اماهدف اجتماعی الگوی اسلامی توسعه ، تحقق عدالت فراگیر اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی است. عدالتی که خود را در جلوه و چهره ی عزت و استقلال و اقتدار اسلامی و رفاه اسلامی و نیز حداکثر بهره برداری از ظرفیت ها و فرصت های جامع و ممزوج و واحد زندگی مادی و معنوی نشان می دهد.
و البته، تعالی معنوی و کرامت انسانی و بهره برداری آسمانی از همه ی مواهب زمینی برای پرواز تا ملکوت خواسته هایی اند که فرد در جامعه ی اسلامی متوقع آن است.
پیداست که این آرمان ها قابل قیاس با آرمان حداکثرسازی لذت فردی در زندگی مادی نیست. این اهداف بر شانه ی مساعدت سازگاران عقل و وحی برای کشف حقیقت واحد دین ، به وسیله ی انسانی که خلیفه ی خداست تحقق پذیر است. در الگوی اسلامی توسعه ، انسان راه و هدف توسعه است. انسان راه توسعه است. از آن سو که با بالفعل سازی ظرفیت های بی نهایت انسانی ـ که البته به سرمایه های مادی نیز به عنوان مکمل نیاز دارد ـ اهداف بلند اسلامی توسعه و تعالی به صورت همزمان و سازگار تحقق خواهد یافت. بر خلاف رویکرد غربی توسعه که همه چیز حتی انسان باید در خدمت سرمایه قرار گیرد که نکند سرمایه از اقتصاد قهر کند ! و آن وقت است که همه کس و همه چیز هیچ چیز می شوند !!. و انسان به صورت وزر و وبال فرایند توسعه تلقی می شوند. انسان در الگوی اسلامی ، هدف توسعه است زیرا اسلام می خواهد انسان را تا بی نهایت تعالی و تکامل بخشد . رشد اقتصادی بسیار کوتوله تر از آن است که بتواند به جای این همه اهداف بلند اسلامی برای فرایند توسعه قرار گیرد. اسلام ، انسانی دیگر خواهد ساخت برای ساختن جامعه ای دیگر و جامعه ای دیگر خواهد ساخت برای تحقق انسانی دیگر . جنبش نرم افزاری ـ ایده ی فراموش شده ی دیگر رهبری ـ مسئولیت رستاخیز فراگیر تولید دانش برای مدیریت و رهبری فرایند الگوی اسلامی توسعه را بر عهده دارد . بی گمان کشف روابط سیستماتیک اندیشه ی رهبری در تحقق الگوی اسلامی توسعه و الگوی توسعه ی عدالت محور بر مدار توسعه ی ظرفیت های انسانی ـ که خلیفه ی خداست ـ گام بلند دیگری برای تحقق جامعه ی آرمانی اسلام به حساب می آید.
به راستی برنامه های توسعه ی پنج ساله ی کشور تا چه حد بر اساس الگوی اسلامی توسعه است؟
به نظر می رسد برخی هرچند الگوی اسلامی توسعه را دوست دارند اما به آن باور ندارند . برخی دیگر ممکن است بدان باور داشته باشند اما آن را نمی شناسند و برخی هم اگر آن را می شناسند فعلا آن را عملی نمی دانند و به راستی چه قدر اندکند مؤمنانِ اهل تعقل ،که آماده اند در راه خدا جهاد کنند .
*دانش آموخته ی دوره ی خارج فقه و اصول حوزه ی علمیه ی قم و دانشجوی دکترای اقتصاد دانشگاه تهران