توحید احمدی – هل دادن احمدی نژاد به سمت فرقه های خاص، هل دادن قالیباف به سمت کارگزاران، هل دادن افروغ به سمت خروج از ولایت فقیه، هل دادن اصلاح طلبان به سمت اپوزیسیون، هل دادن اصولگرایان به سمت تحجر و … همگی نمونه هایی از هل دادن های روزمره ای است که در عرصه سیاسی ایران از جانب گروه های گوناگون و با انگیزه ها و اهداف مختلف صورت می گیرد.
***
– دو نوع واکنش:
– واکنش منفی (Negative feedback): الگویی از رفتار واکنشی است که خروجی واقعی سیستم را با خروجی مورد انتظار ناشی از سیگنال آشفتگی ساز مقایسه می کند و تفاوت را به شکل دستوری اصلاحی بر میگرداند.
– واکنش مثبت (Positive feedback): به عکس واکنش های منفی، الگویی از رفتار واکنشی است که به نوعی در استقبال از سیگنال آشفتگی ساز عمل می کند، به این صورت که بر خلاف بازخورد منفی که سیستم را طبق آنچه که قبلاً برای کسب نتایج خاص برنامه ریزی شده کنترل میکند، واکنش مثبت، سیستم را با تعادل غیر ایستا ( پویا ) مواجه می نماید.
– دو نوع سیستم:
در نظریه سیستم و تئوری مدیریت، سیستم ها می توانند بر اساس روابط کنشی داخل خود به دو دسته تقسیم شوند.
– سیستم های واکنشی (Feed-back systems): سیستمی است که بر اساس دور (لوپ) واکنش های عناصر سیستم عمل می کند.
نکته: در سیستم های واکنشی مبتنی بر واکنش منفی، لوپ واکنش های منفی تا آن جایی ادامه می یابد که تفاوت نتیجه واقعی و نتیجه مورد انتظار ناشی از تاثیر سیگنال آشفتگی ساز یا به صفر می رسد و یا به حداقل ممکن کاهش می یابد . بر عکس، در سیستم های واکنشی مبتنی بر واکنش مثبت، لوپ رفتار واکنشی تا آنجا ادامه پیدا می کند و تعادل های ناپایدار ایجاد شده تا آنجا ادامه پیدا کرده و به گونه ای هم افزاینده (سینرژیک) تقویت می شوند که در نهایت، کنترل از دست کنترلر آشفتگی خارج شده و سیستم ناپایدار شده، در وضعیت بحرانی قرار گرفته و منفجر می شود.
– سیستم های فید فوروارد (Feed-forward systems): سیستمی که به دور از رفتار واکنشی در قبال سیگنال های آشفتگی ساز، از الگویی از پیش تعیین شده برای رفتار با آشفتگی ساز استفاده می کند.
نکته: سیستم های فیدفوروارد با فرض وجود شرایطی، کاراترین سیستم های مدیریتی محسوب می شوند. اضافه می شود که چنین سیستم هایی در وضعیت هایی که نوع آشفتگی، نامشخص یا جدید باشد، کارایی چندانی ندارد.
با توجه به مقدمات فوق باید گفت بهترین کار برای تصمیم گیران سیستم این است که سیستم را در جهتی هدایت کنند که تا حد امکان به صورت واکنشی عمل نکرده و در وضعیت های واکنشی نیز، از واکنش مثبت به سیگنال های ناپایدار کننده بپرهیزند.
***
هل دادن هایی که در ابتدای یادداشت به نمونه هایی از آن اشاره شد، به وضوح جزو سیگنال های آشفتگی ساز تلقی می شوند که از طرف زیر سیستم های سیستم سیاسی منتشر می شوند. در مواجهه با این اقدامات که عمدتا از قاعده اغراق در ناسازگاری های عنصر هدف، به قصد خارج کردن آن از زیرسیستم تحت نفوذ و حداکثر کردن منفعت زیر سیستم برای منبع آشفتگی، پیروی می کنند، به چندین صورت می توان رفتار کرد.
راه اول این است که به استقبال از آن رفت و با پیگیری موج ساخته شده بر سیگنال، آن را تقویت کرد. راهکاری که به نظر می رسد در صورت تبدیل به الگوی رفتاری سیاسی متعارف، عواقب چندان خوشی برای “سیستم” نداشته باشد.
راه دوم این است که با واکنش منفی به سیگنال آشفتگی ساز از ادامه و تقویت آن جلوگیری کرد.
راه سوم این است که با در پیش گرفتن الگوی رفتاری غیر واکنشی از گسترش حوزه تاثیر ناپایداری ساز جلوگیری کرد. این الگوی رفتاری می تواند شامل بسته ای از رفتارهای واکنش منفی، عدم واکنش، منزوی کردن و ساکت کردن آشفتگی ساز باشد که درنهایت، برآیند و نتیجه آن به صورت پایداری و “انسجام” سیستم سیاسی جلوه خواهد کرد.
توجه داریم که در پیش گرفتن راه کار اول گرچه می تواند در کوتاه مدت برای زیر سیستم ها مفید باشد، اما در نهایت به انفجار خواهد انجامید. عناصر تصمیم ساز زیرسیستم ها می بایستی در تصمیم گیری های خود این مهم را مد نظر قرار داده و از دادن اختیار عمل و تاثیر به عناصری که “نفع” یا “لذت” خود را در مطرح شدن و انتشار سیگنال های آشفتگی ساز می جویند، خودداری کنند، حتی اگر درکوتاه مدت به زیان زیر سیستم متبوع آنها بیانجامد.
در تحلیل رفتار عناصر آشفتگی ساز یا منتشر کننده سیگنال آشفتگی نیز باید توجه داشت که آشفتگی سازها عموما بر اساس نفع جویی یا لذت جویی عمل می کنند. انگیزه های دشمن شناسانهِ وطن پرستانه یا مبتنی بر عقاید پاک مذهبی جاری در پیکره گروه های مختلف سیاسی-اجتماعی، از اصولگرا تا اصلاح طلب، آنگاه که مجال بروز نیابد و یا در پیچ های خاص سیاسی-اجتماعی منحرف شود، دشمنٍ نداشته را به جای دشمن واقعی میهن یا مذهب نشانده و به ابزاری جهت ارضای خود حق طلبانه فرد – که با دشمنان میهن و دین سرناسازگاری دارد و بلکه از این ناسازگاری و حق جویی لذت می برد – تبدیل می شود. طبیعی است که به دلیل ناخالص بودن چنین رفتارهایی، منفعت طلبی و منفعت طلبان به خوبی می توانند از این پدیده بهره برداری کرده و گاه کمک حال هم شوند.
بر اساس آنچه گفته شد، بر تصمیم سازان سیاسی است که در راستای صرف انرژی و نیروی ملی و اسلامی در مقابل “دشمنان واقعی” و نیز ساختن این آب و خاک؛ اولا از هل دادن های مخل انسجام ملی و وحدت اسلامی بپرهیزند و ثانیا از نشست و برخواست فکری با خودارضایان و منفعت طلبان سیاسی بپرهیزند.
هل ندهیم.