انتشار روزنامه “نسیم شمال”،درگذشت آیتاللَّه “سیدمحمود طالقانی”، تصویب قانون اساسی مشروطیت ایران،آغاز نبرد “مازوری” میان آلمان و روسیه در جنگ جهانی اول و انتقال پادشاه مخلوع قاجار به روسیه از جمله وقایع تاریخی امروز هستند.

مهمترین وقایع تاریخی امروز ۱۹شهریور۱۳۹۳هجری شمسی مصادف با۱۴ذیالقعده ۱۴۳۵هجری قمری و ۱۰سپتامبر۲۰۱۴میلادی به شرح زیر است:
آغاز انتشار روزنامه “نسیم شمال” به مدیریت “سیداشرفالدین حسینی” در رشت (1286ش)
نه ماه پیش از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه قاجار، روزنامه ادبی و فکاهی کوچکی به نام نسیم شمال در شهر رشت انتشار یافت که مدیر آن سیداشرفالدین حسینی قزوینی معروف به گیلانی بود. وی مندرجات نسیم شمال را که غالباً اشعار فکاهی و انتقادی بود، خود مینگاشت و اشعار دیگران را در آن چاپ نمیکرد. این روزنامه به قدری در میان توده مردم محبوبیت داشت که مدیر آن را نسیم شمال مینامیدند و هرگاه که منتشر میشد، ولولهای در شهر به وجود میآورد. آن چه در ایرانِ آن روز میگذشت در شعر و روزنامه وی منعکس میشد و از جور و تبعیض و بی عدالتی شکوه میکرد. علاوه بر جوهر و درون مایه اجتماعی و انتقادی اشعار منتشر شده در نسیم شمال و سخن از دلبرآمده سید اشرف الدین، نکات ظریف دیگری شعر او را دلنشین کرده و بدان رواج و اشتهار بخشیده که در خور توجه است. نخست طرح مسائل جدی به صورت فکاهی همراه با طعن و طنز و کنایه به نوعی که هر کس از توده مردم درد خود را در سرودههای او میدید. دیگر اینکه، پرورندان این معانی به زبان ساده گفتار مردم کوچه و بازار، فارغ از هر نوع محافظه کاری ادبی. وی بعدها به عنوان محبوبترین و معروفترین شاعر ملی عهد مشروطه شناخته شد و روزنامهاش در تهران انتشار یافت. این روزنامه به مدت بیست سال، هر هفته توزیع میگشت و پس از مرگش نیز، انتشار آن تا مدتی ادامه یافت.
انتقال “محمدعلی میرزا” پادشاه مخلوع قاجار به روسیه (1288 ش)
پس از شکست قوای محمدعلی شاه قاجار از مشروطه طلبان و فتح تهران توسط آزادیخواهان، محمدعلی شاه قاجار به سفارت روس پناهنده شد. پس از مذاکرات مفصَّل بین محمدعلی شاه قاجار پادشاه مخلوع و هیئت مدیره کمیسیون عالی، متشکل از نمایندگان مجلس و…، قرار بر این شد که شاهِ قاجار به همراه خانواده خود و همراهان، سفارت روس را به مقصد اروپا ترک کنند. از 25 تیرماه 1288 که محمدعلی شاه به سفارت روس پناهنده شد تا این روز در حدود پنجاه و هفت روز طول کشید، سرانجام شاه قاجار به همراه 120 قزاق ایرانی، به خواری از ایران رانده شد. او به روسیه رفت و در بندر اُدِسا در کنار دریای سیاه، مسکن گزید. طبق توافق و پیمان، قرار شد که دولت ایران، سالیانه، یکصد هزار تومان به محمدعلی میرزا و خانواده وی پرداخت کند و در عوض او هم املاکش را به دولت واگذار کرده، جواهرات سلطنتی را پس بدهد. با عزل محمدعلی شاه قاجار، احمد میرزا به پادشاهی قاجار رسید، هرچند به دلیل اینکه دوازده ساله بود، تا سالیانی، قدرت در دست نایب السلطنه قرار داشت و اوضاع مملکت روز به روز بدتر میشد. دو سال پس از تبعید محمدعلی شاه، وی در سر، سودای سلطنت کرد و با تعدادی از هوادارانش وارد ایران شد. ولی این عمل، تحقق نیافت و از آن پس، مقرری او نیز قطع شد.
درگذشت عالم مجاهد مبارز آیتاللَّه “سید محمود طالقانی” اولین امام جمعه تهران (1358 ش)
آیتاللَّه سیدمحمود طالقانی در سال 1289 شمسی (1329ق) در طالقان دیده به جهان گشود. وی پس از فراگیری دروس مقدماتی در زادگاه خود، راهی قم گردید و پس از شرکت در درس خارج حضرات آیات: سید محمد حجت کوه کمرهای و سید محمدتقی خوانساری، از آیتاللَّه شیخ عبدالکریم حائری یزدی، اجازه اجتهاد گرفت. مبارزات ایشان از زمان ورود به حوزه علمیه قم شروع شد. در سال 1318، برای اولین بار، خشم خویش به رژیم را با صدور یک اطلاعیه در رابطه با کشف حجاب ابراز کرد و در پی آن دستگیر و زندانی شد. پس از شهریور 1320، مبارزه را به طور رسمی آغاز کرد و پس از وقفهای در این میان، به جرم پنهان کردن شهید نواب صفوی راهی زندان گردید. وی در سالهای 1330 و 1331 بنا به پیشنهاد آیتاللَّه بروجردی برای شرکت در تشریک مساعی بین مسلمین، به کشورهای مصر و اردن سفر کرد. آیتاللَّه طالقانی با پیروی از امام خمینی(ره) در سال 1342 وارد مبارزه با رژیم گردید که در این راه چندین بار محکوم به زندان شد. او در طول دوران زندان،مرارتهای فراوانی را تحمل کرد ولی در راه تحقق آرمان بلند خویش، لحظهای از خود خستگی و تزلزل نشان نداد. آیتاللَّه طالقانی در طی بیش از یازده سال زندان، همواره به عنوان الگوی مقاومت و پایداری مطرح بود و پس از هر بار آزادی، راه گذشته خود را در مسیر انقلاب اسلامی ادامه میداد. این عالم مجاهد، پس از آزادی از زندان در سال 1357، نقش مهمی در برپایی راهپیمایی عظیم و پرشور تاسوعا و عاشورای آن سال داشت. آیتاللَّه طالقانی، پس از پیروزی انقلاب، به ریاست شورای انقلاب برگزیده شد و در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، به نمایندگی مردم تهران انتخاب گردید. این مبارز نستوه، در اوایل مرداد 1358، از سوی امام خمینی، به امامت جمعه مردم تهران منصوب شد و آخرین نماز جمعه ایشان در سالگرد کشتار خونین 17 شهریور، در بهشت زهرا برگزار گردید. آیتاللَّه طالقانی در کنار سالهای متمادی مبارزه، از فعالیتهای علمی غافل نگردید و آثار متعددی را به وجود آورد که تفسیر پرتوی از قرآن در 6 جلد، پرتوی از نهجالبلاغه، آزادی و استبداد، درسی از قرآن و درس وحدت، از آن جملهاند. سرانجام این عالم بزرگ و مبارز انقلابی در 19 شهریور 1358 در 69 سالگی دار فانی را وداع گفت و پس از تشییعی باشکوه در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
استقرار اولین دولت مکتبی در جمهوری اسلامی به ریاست شهید “محمدعلی رجایی” (1359ش)
پس از استعفای دولت موقت به ریاست مهندس بازرگان به دلیل تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام در تهران، اولین انتخابات ریاست جمهوری برگزار گردید و ابوالحسن بنیصدر توانست با تزویر و عوام فریبی و نشان دادن خود به عنوان پیرو انقلاب و امام به این مقام دست یابد. بر سر انتخاب نخستوزیر و مسؤول انتخاب کابینه تا مدتها بحث و اختلاف وجود داشت تا این که با نظر مثبت حضرت امام و رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی، شهید رجایی به نخست وزیری رسید و مأمور تشکیل کابینه گردید. وزرای کابینه پس از اخذ رأی اعتماد از مجلس، به عنوان اولین دولت مکتبی، کار خود را در نظام اسلامی آغاز کردند. بنیصدر در برابر این انتخاب، در ابتدا بنای مخالفت گذاشت ولی وقتی احساس کرد در مقابل مجلس کاری از پیش نخواهد بُرد، به ناچار با این انتخاب موافقت نمود. اما در هر فرصت ممکن، از تضعیف شخصیت شهید رجایی در افکار عمومی خودداری نمیکرد. در برابر جسارتها و اهانتهای بنیصدر به عنوان رئیس جمهور، شهید رجایی با توجه به حساسیت جوّ موجود، تمامی این تلخیها و اهانتها را در کمال صبر و بردباری و متانت تحمل نمود و در مواقع لزوم، با ارایه استدلالهای محکم و منطقی، به ایرادات مکرر بنیصدر پاسخ میداد. در نهایت، کارشکنیهای بنیصدر و اختلافآفرینیهای او، کار را به جایی رسانید که به بنابه توصیه امام، مجلس شورای اسلامی مسأله عدم کفایت سیاسی او را به بحث گذاشت و با رأی مثبت به آن، بنیصدر از ریاست جمهوری عزل گردید. پس از آن، انتخابات دوره دوم ریاست جمهوری برگزار شد که به انتخاب شهید محمدعلی رجایی به این مقام انجامید.
اعلام شهادت خبرنگار و دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف پس از گذشت یک ماه (1377 ش)
پس از تسخیر شهر کابل توسط قوای طالبان و عقبنشینی نیروهای دولت اسلامی افغانستان، سفارت ایران از کابل به مزار شریف منتقل شده و کارمندان سفارت ایران در آن شهر به امور دیپلماتیک خود مشغول گردیدند. با حمله نیروهای افراطی گروه طالبان و اشغال مزار شریف، سفارت ایران در این شهر مورد هجوم وحشیانه این گروه قرار گرفت و بدون توجه به مصونیت سیاسی و قوانین بینالمللی، نُه دیپلمات ایرانی و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی را به شهادت رساندند. با این حال، گروه طالبان از پخش خبر شهادت این افراد امتناع مینمود تا اینکه پس از 33 روز، شهادت دیپلماتها و خبرنگار ایرانی را اعلام کردند.
شهادت شهید حسین کبیری (1364ش)
شهید حسین کبیری، سال ۱۳۴۸ش در منطقه رهنان شهر اصفهان چشم به جهان هستی گشود. کودکی را در جمع مردم صمیمی زادگاهش سپری کرد و تحصیلات خود را تا پایان سال پنجم دبستان با موفقیت به پایان رساند. سپس ضمن تحصیل در مدرسه شبانه به کار مشغول گردید. حسین برای مدتی در یک صافکاری مشغول بهکار شد با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، به عضویت بسیج خمینیشهر درآمد تا به این وسیله، راهی دیار نور گردد؛ اما مسئولین با اعزام او مخالف بودند. بعد از مدتی، رضایتنامهای نوشت و از پدر خواست تا با امضاء آن او را به سپاه عشق روحالله (ره) بفرستد. ولی چون پدر سواد خواندن نداشت، متن آن را خودش خواند و پدرش درحالیکه اشک میریخت، برگه رضایتنامه حسین را امضاء کرد و حسین راهی میادین نبرد حق علیه باطل شد. او ۶ یا ۷ ماه در عرصههای نبرد جنگید و سرانجام در عملیات قادر در تاریخ نوزدهم شهریورماه سال ۱۳۶۴ هجری شمسی در منطقه اشنویه در سن شانزده سالگی مجروح شد و هیچگاه به عقبه بازنگشت درحالیکه اکثر دوستان او به اسارت بعثیان درآمدند. پیکر پاک شهید حسین کبیری را سیزده سال بعد در سال ۱۳۷۷ش در گلزار شهدای رهنان به خاک سپردند.
شهادت شهید حسین ترک (1365ش)
شهرستان آبادان در سال ۱۳۴۳ میزبان کودکی بود که با آمدنش، عطر نجیب اذان در کوچه پسکوچههای شهر پراکنده گشت و گلهای آرمیده بر آبشاران همیشه جاری شهر را غرق شور و شادی کرد: شهید حسین ترک. وی در خانوادهای منور به نور ایمان پرورش یافت. در هفتمین پائیز زندگی، پا به پای بچههای صمیمی شهر راهی مدرسه شد اما دیری نپائید که برای کمک به پدر به کار مشغول شد و مدرسه را رها کرد. در زمان اوجگیری مبارزات به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی، با وجود سن کمش به خیل عظیم مردم معترض پیوست که شعارهای نوشته شده روی دیوارهای شهر در آن سالها، همگی گواهی بر نقش فعال او و همسالانش بهشمار میرفت. با شروع جنگ ددمنشانه رژیم بعثی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران، حسین بهطور داوطلبانه به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد و پس از رشادتهای فراوان، سرانجام در تاریخ نوزدهم شهریورماه سال ۱۳۶۵ هجری شمسی در سن ۲۲ سالگی در خاک مریوان این دنیای فانی را وداع گفت و عاشقانه به عرش اعلی پر گشود. پیکر پاک شهید حسین ترک را در گلزار شهدای رهنان به خاک سپردند.
صبح امروز حدود 60 دانشجوی ایرانی، ورودی ساختمان رادیو استکهلم را اشغال کردند. این دانشجویان اعتقاد داشتند که تلویزیون سوئد اخبار و تصاویر حقیقی ایران را منعکس نمی کند.(1357ش)
جنگ بین ملک منصور میرزا شعاع السلطنه و قوای دولتی در حوالی مازندران آغاز شد که منجر به شکست شعاع السلطنه گردید (1290ش)
درگذشت “ابن سمعون” واعظ مسلمان(387 ق)
ابوالحسن محمد بن احمد بن اسماعیل معروف به ابن سمعون، از مشاهیر وُعّاظِ اواخر قرن چهارم هجری است. کلمات حکیمانه و عبارات عبرت آمیزِ وی در نهایتِ شهرت میباشند. ابن سمعون در ابتکار معانیِ دقیق و مضامینِ لطیف، بسیار توانا بود. بیشترین شهرت ابن سمعون در وعظ و خطابه است، اما درراه جمع آوری حدیث نیز زحمات بسیاری کشید و جهت استماع آن سفرهای متعددی کرد. از جمله آثار ابن سمعون میتوان به کتاب الامالی اشاره نمود. آثار به جا مانده از این خطیب توانا، هم اکنون درکتابخانهی ظاهریهی دمشق نگهداری میشود. وفات ابن سمعون در هشتاد و هفت سالگی در بغداد واقع شد و در خانهی خود مدفون گردید. گویند در حدود 40 سال بعد در رجب 426 ق جنازهاش را به مقبرهی باب الحَرْب منتقل کرده و در نزدیکی قبر احمد بن حنبل به خاک سپردند، در حالی که بدنش سالم مانده و حتی کفن او نیز پوسیده نبود.
تولد مجتهد بزرگ شیعه “حاج میرزا رضی ذوالنوری” عالم و فقیه(1294 ق)
آیت اللَّه میرزا رضی ذوالنوری از اساتید توانای مسلمان، در تبریز به دنیا آمد. او دوران کودکی و جوانی خود را به تحصیل علوم دینی و ادبیات عرب در زادگاهش گذراند و پس از اتمام علوم مقدماتی، رهسپار حوزهی علمیهی نجف در عراق شد. آیت اللَّه ذوالنوری پس از کسب درجهی عالی اجتهاد به ایران مراجعت کرد و از آن پس به کار تالیف و تدریس پرداخت. شاگردان بسیاری در حلقهی درس او حضور پیدا میکردند که شماری از آنان به اجتهاد دست یافتند. از این دانشمند والامقام مسلمان، آثاری چون قضا و شهادت و شرحی بر عروةالوثقی بر جای مانده است.
تصویب قانون اساسی مشروطیت ایران(1324 ق)
پس از وقوع حوادث بسیار و مبارزات پیگیر آزادیخواهان و مشروطهطلبان، سرانجام مجلس شورای ملی در چهاردهم جمادی الثانی 1324 ق با دستور مظفرالدین شاه قاجار تاسیس شد. از آن پس نمایندگان منتخب، سعی در تدوین قانون اساسی داشتند که در این راه با مشکلاتی مواجه بودند. آزادیخواهان واقعی درصدد بودند تا قدرت ملی را افزون سازند ولی درباریان تمایل داشتند قدرت را در وجود شاه متمرکز کنند و مجلس را به صورت یک هیئت مشورتی درآوردند. سرانجام با پیروزی آزادیخواهان، متن قانون اساسی مشروطیت با 51 اصل تهیه شد و در 14 ذیالقعدهی 1324 ق به امضاء مظفرالدین شاه قاجار رسید. قانون اساسی با تشریفات خاص توسط چهار نفر: مشیرالدوله صدراعظم، ناصر الملک همدانی وزیر مالیه، محتشم السلطنه و مشیرالملک از سیاستمدارانِ وقت، به مجلس آورده شد. نمایندگان مجلس از قانون اساسی استقبال کردند و به هم تبریک گفتند. به دنبال آن جشنها بر پا شد و تهران چراغانی گردید.
آغاز نبرد “مازوری” میان آلمان و روسیه در جریان جنگ جهانی اول (1914م)
در پی آغاز جنگ جهانی اول و پیوستن روسیه به متفقین و نیز اعلام جنگ آلمان به این کشور، در 10 سپتامبر 1914م یکی دیگر از صحنههای رویارویی و نبرد میان روس و آلمان آغاز گردید. در این جنگ سه روزه که در کنار دریاچه مازوری میان نیروهای دو کشور به وقوع پیوست، آلمانیها با استفاده از تکنیکهای جدید رزمی و سلاحهای جدید پیروز شدند. در این نبرد حدود 20 هزار سرباز روسی کشته و 45 هزار نفر اسیر شدند.
امضای پیمان تاریخی “سَن ژِرمَن” میان دولت اتریش و متفقین (1919م)
موضوع اتحاد ملل آلمانی زبان، سابقهای طولانی دارد، ولی این موضوع پس از پایان جنگ جهانی اول و سقوط امپراتوری اتریش – مجارستان در سال 1918م صورت جدیدی به خود گرفت. در این میان، مجلس مؤسسان اتریش، این کشور را جزئی از آلمان اعلام کرد و برخی از کشورها نیز از این امر استقبال کردند. اما متفقین با الحاق اتریش به آلمان به مخالفت پرداخته و اتریش را وادار به امضای پیمان سَنْ ژِرْمَن نمودند. به موجب این پیمان، که در دهم سپتامبر 1919م به امضا رسید، امپراتوری اتریش – مجارستان منحل اعلام شد و سرزمین آن به اندازه کنونی تقلیل یافت. همچنین باقیمانده امپراتوری سابق اتریش، به کشورهای نوین لهستان، چکسلواکی، یوگسلاوی، رومانی و ایتالیا اعطا شد. علاوه بر آن، بر اساس این پیمان، اتحاد و یگانگی سیاسی و اقتصادی آلمان و اتریش نیز ممنوع اعلام گردید. با این حال، اقداماتی که از آن پس، توسط آلمان و اتریش برای عملی ساختن این اتحاد به انجام رساندند به ثمر نرسید. اما به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان و شعارهای نژادپرستی و تبلیغات دامنهدار آلمان نازی در نهایتْ باعث شد که وی در مارس 1938م، نیروهایی به اتریش اعزام کرده و آنجا را بدون هیچ مقاومتی ضمیمه آلمان کند. ولی این اتحاد نیز دوام چندانی نیافت و با شکست نازیها در جنگ جهانی دوم، اتریش از آلمان جدا شد.
برپایی اولین کنفرانس کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) در بغداد (1960م)
در جریان معاملات نفتی در دهههای میانی قرن بیستم برخلاف معمولِ معاملات تجاری که قیمت کالا را فروشنده یا تولید کننده تعیین مینمایند، اینْ کارتِلها (اتحادیهها) و شرکتهای نفتی بودند که قیمت نفت را در بازارهای جهانی تعیین میکردند و بر این مبنا، سهم ناچیزی به صاحبان اصلی نفت پرداخت میشد. در این میان، شرکتهای نفتی بر اساس منافع خود حتی مبلغ کمتری از قیمت اعلام شده را پرداخت میکردند که این امر باعث ضرر کشورهای صادر کننده نفت گردید. از این رو در دهم سپتامبر 1960، یک ماه پس از آخرین کاهش یک جانبه قیمت نفت، توسط کارتلهای عظیم نفتیِ وابسته به غرب، نمایندگان پنج کشور صادر کننده نفت شامل ایران، عراق، عربستان، کویت و ونزوئلا در بغداد گرد هم آمدند و برای حفظ منافع خود در برابر اقدامات خودسرانه کارتلهای نفتی، سازمانی با نام سازمان کشورهای صادرکننده نفت موسوم به اوپک را به وجود آوردند. هماهنگی و یکنواخت ساختن سیاست کشورهای عضو و تعیین بهترین روش به منظور حفظ منافع کشورهای مزبور، تثبیت قیمتهای نفت خام در بازارهای جهانی و جلوگیری از نوسانات غیرمعقول و زیانآور قیمتها و اداره سازمان بر اساس تساوی کشورهای عضو و… از جمله اهداف تشکیل این سازمان بود. با تشکیل دومین کنفرانس اوپک در کاراکاس پایتخت ونزوئلا در نیمه ژانویه 1961م؛ اوپک رسماً مشغول به کار شد و با ورود اعضای جدید، به صورت رقیب قدرتمندی در عرصههای بینالمللی بازار نفت وارد گردید. (ر.ک: 14 سپتامبر)
روز استقلال کشور افریقایی “گینه بیسائو” از استعمار پرتغال (1974م) (ر.ک: 24 سپتامبر)
زمانی گینه بیسائو به عنوان پادشاهی گابو بخشی از امپراتوری مالی بود. بخشهایی از این پادشاهی تا زمان استعمار پرتغالیها در قرن ۱۸ باقی مانده بود. پرتغالیها در قرن ۱۷ آغاز به تجارت برده در این کشور کردند. باوجود این که این کشور از نخستین مستعمرات پرتغال بود، بخشهای داخلی آن تا قرن ۱۹ مورد اکتشاف قرار نگرفت. این کشور که یکی از مستعمرات پرتغال بود و گینه پرتغال نام داشت، پس از استقلال در ۲۴ سپتامبر ۱۹۷۳ نام پایتخت خود، بیسائو را به نام رسمی خود اضافه کرد تا از اشتباه گرفته شدن با جمهوری گینه جلوگیری کند.