حیات روستا و زندگی روستاییان باید برای همگان ( سیاستگذاران ، مجریان و حتی شهرنشینان) مهم باشد .
توسعه پایدار روستایی و کشاورزی نیاز به تدوین برنامه ها و ساختاری نوین دارد تا کشاورزان از فضای فقری که در آن گرفتار شده اند رهایی یابند . این برنامه و ساختار نوین حکم می کند که توسعه دانش بنیان روستا و تنوع بخشی به اقتصاد و اشتغال و ایجاد زنجیره های تولید روستاها و اقتصاد مقاومتی در لوای ساختاری علمی و کارآمد در دستور کار قرار گیرد.
روستا و روستایی باید برای همگان ( سیاستگذاران ، مجریان و حتی شهرنشینان ) از مهمترین مسائل باشد. چرا که زندگی شهرنشینان تحت تاثیر شرایط روستاهاست . شهرنشینان باید دغدغه روستا داشته باشند.
امنیت غذایی مردم وابسته به روستاهاست . اقتصاد مقاومتی ، کیفیت نان و قیمت گوشت و حتی میوه ی در دسترس و … ارتباط مستقیم به خروجی کار روستاییان دارد. اگر روستایی سخت زندگی کند و محصولاتش را نتواند به قیمت مناسب بفروشد آسیبش به همگان میرسد . کیفیت و کمیت محصولات مورد استفاده مردم به جهت سرمایه ، ثروت و دانش در روستا هاست. حتی مشکلات آب نیز از روستاها شروع می شود اما شهرها را نیز نابود میکند . حدود ۹۰ درصد هدر رفت آب در ایران در بخش کشاورزی است. ما برای تولید یک کیلو محصول سه برابر استاندارد کشورهای توسعه یافته آب مصرف می کنیم. یعنی اگر قرار است آب لوله کشی شهرها چند وقت دیگر سهمیه بندی نشود، لازم است کشاورزی ما تغییر کند. هر بار آب شهر را باز کردید بدانید اگر قرار است از این نعمت محروم نشوید باید به روستاها اهمیت دهید . خالی شدن روستاها از جوانان خوش فکر و با انرژی باعث نابودی روستاها می شود. بهبود وضعیت کشاورزی، ایجاد پیشرفتهای فنی و بهینه سازی تولید در روستاها نیازمند نیروهای جوان است و روستایی که از این نعمت محروم شود از پیشرفت محروم میشود . حتی تجربه بزرگترها و علمی نخبگان بدون حضور جوانان قابل اجرا نخواهد بود.
ادعاهایی که درباره مهاجرت معکوس به روستاها مطرح می شود نیز کاربرد مناسبی ندارد. چرا که طبق آمار از سال ۱۳۹۲ تا ۹۷ یعنی در مدت ۵ سال آمار مهاجرت چهار میلیون و نهصد و هفت هزار نفر بوده که سهم مناطق شهری ۸۴.۴ درصد و مقاصد روستایی ۱۵.۶ درصد است. در مجموع با وجود قرار داشتن ۸۵ درصد اراضی کشاورزی ۲۷ درصد تولید ناخالص ملی و ۱۸ درصد اشتغال در بخش روستایی اکنون ۷۴ درصد از جمعیت کشور در مناطق شهری و فقط ۲۶ درصد در مناطق روستایی زندگی می کنند . حتی در استان گیلان که استانی کشاورزی محسوب میگردد حدود ۶۰ درصد جمعیت در شهرها سکونت دارند. آن ۱۳ هزار روستایی که تنها در ۳۰ سال یعنی از سال ۱۳۶۵ تا ۹۵ خالی از جمعیت شده اند مدت ها باید طول بکشد که به شرط مهاجرت معکوس دوباره شاهد نشاط و شادابی جمعیت و تولید شوند. باید به این نکته مهم اشاره گردد که افراد مهاجر از روستاها به شهر عموماً جمعیت جوان و افراد مهاجر از شهر به روستا عموماً جمعیت میانسال و فاقد توانایی جسمی و کارآمدی می باشند.
مدیریت روستاها در کشور فاقد انسجام و برنامه ریزی مدون می باشد . سالها شاهد آن هستیم که کارهای مناسب عمرانی از قبیل راه ، آب ، برق ، گاز ، مخابرات ، بهداشت ، تحصیل و … در روستاها انجام گرفته اما آمار بهره وری و ماندگاری جمعیت نتایج معکوسی را نشان می دهد . لذا در مسائل روستایی نیازمند مدیریت علمی و منسجم هستیم تا شاید از این خدمات جزیرهای سازمان های متولی، مانند بنیاد مسکن، جهادکشاورزی، بخشداری و … خروجی مناسب و درخور ظرفیت کشور عزیزمان حاصل گردد.
مسئولین به شیوه های مختلف می توانند به حفظ و پویایی روستاها کمک کنند و اولین قدم این است که روستا برای همگان ( سیاستگذاران ، مجریان و حتی شهری ها) مهم باشد لذا لازم است روستا ها را بخشی از زندگی خودمان بدانیم.
مهدی جعفری
پژوهشگر جامعه شناسی و روستایی
@nikanamlash